کد مطلب:29999 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:96

ابوایّوب انصاری












خالد بن زید، مشهور به ابو ایّوب انصاری، از صحابیان پیامبر خداست كه پیامبر صلی الله علیه وآله در آغاز ورود به یَثرِب، در خانه وی سُكنا گزید.[1] وی در تمام نبردهای پیامبر صلی الله علیه وآله شركت داشت[2] و پس از پیامبر خدا، از پیشتازان به سوی ولایت و راست قامتان در حراست از حقّ خلافت بود[3] كه هرگز از این موضع، روی برنتافت.[4] وی را در زمره دوازده نفری شمرده اند كه پس از پیامبر خدا در مسجد به پا خاستند و از حقّ علی علیه السلام به صراحتْ دفاع كردند.[5].

ابو ایّوب، همگامی و همراهی با علی علیه السلام را هرگز از دست نَهِشت و در تمام نبردهای مولا علیه فتنه انگیزان شركت جُست.[6] او در جنگ نهروان، فرماندهی سواره نظام را بر عهده داشت و پرچم امان، در دست او بود.[7] علی علیه السلام او را بر حكومت مدینه گماشت؛ [8] امّا او پس از هجوم بُسْر بن اَرطات، تاب نیاورد و فرار كرد.[9].

در واپسین سال خلافت، امام علیه السلام او را به فرماندهی گروهی ده هزار نفری برگماشت تا همراه سپاه امام حسین علیه السلام و قیس بن سعد، برای نبرد با معاویه عازم شام شوند؛ لیكن با شهادت علی علیه السلام لشكر از هم پاشید و مأموریت به انجام نرسید.[10].

ابو ایّوب از صحابیانی است كه احادیث فراوانی نقل كرده و در فضایل علی علیه السلام نیز بسیار روایت كرده است. او از جمله راویان حدیث «غدیر»[11] و حدیث «ثقلین»[12] و این سخن والای پیامبر خداست كه علی علیه السلام را به نبرد با ناكثین و قاسطین ومارقین، امر كرده است[13] و ابو ایّوب را نیز به همراهی با امام علی علیه السلام فرا خوانده است.[14].

ابو ایّوب به سال 50 هجری، در حالی كه عازم نبرد با رومیان بود، در قسطنطنیه زندگی را بدرود گفت و در آن جا دفن شد.[15].

6381. وقعة صفّین - به نقل از اَعمَش -:معاویه به ابو ایّوب خالد بن زید انصاری، صاحبْ خانه پیامبر خدا، كه سروری بزرگ در میان بزرگان انصار و از پیروان علی علیه السلام بود - نامه نوشت و به زیاد بن سمیّه هم كه كارگزار علی علیه السلام در بخشی از فارس بود، نامه نوشت. نامه اش به ابو ایّوب، یك سطر بیشتر نبود:نوعروس، شب زفاف [ نخستین شوهر] و نیز نخستین فرزندش را از یاد نمی بَرَد.

پس ابو ایّوب، منظورش را نفهمید و آن را نزد علی علیه السلام آورد و گفت:ای امیر مؤمنان! معاویه فرزند [ هند] جگرخوار و پناهگاه منافقان، به من نامه ای نوشته است كه معنایش را نفهمیدم.

علی علیه السلام به او فرمود:«نامه كجاست؟». ابو ایّوب، نامه را به ایشان داد.

علی علیه السلام نامه را خواند و فرمود:«آری؛ این، یك ضرب المثل است. منظورش این است كه همان گونه كه نوعروس، شب عروسی و نخستین شوهرش را كه به دختری او پایان داده، از یاد نمی بَرَد و نیز نخستین فرزندش را كه او را مادر كرده است، من نیز قتل عثمان را فراموش نمی كنم».[16].

ر. ك:ج 6، ص 426 (برافراشتن پرچم امان).









    1. المعجم الكبیر:3846/117/4، الطبقات الكبری:237/1، تهذیب الكمال:1612/66/8.
    2. المستدرك علی الصحیحین:5929/518/3، الطبقات الكبری:484/3.
    3. رجال الكشّی:78/182/1.
    4. الخصال:9/608، عیون أخبار الرضا:1/126/2.
    5. الخصال:4/465، رجال البرقی:66، الاحتجاج:12/1991.
    6. الاستیعاب:618/10/2، اُسد الغابة:1361/122/2، سیر أعلام النبلاء:83/410/2.
    7. تاریخ الطبری:85/5، الكامل فی التاریخ:405/2، الإمامة و السیاسة:169/1.
    8. تاریخ الطبری:139/5، تاریخ خلیفة بن خیّاط:152، سیر أعلام النبلاء:83/410/2.
    9. تاریخ الطبری:139/5، الكامل فی التاریخ:430/2، الغارات:602/2.
    10. نهج البلاغة:خطبه 182 (خطبه به روایت از نوف بِكالی).
    11. رجال الكشّی:95/246/1، اُسد الغابة:3347/465/3، تاریخ دمشق:214/42.
    12. الغدیر:176/1. نیز، ر.ك:اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث: ج 1، ص 178 (سند حدیث الثقلین).
    13. المستدرك علی الصحیحین:4674/150/3، تاریخ دمشق:472/42، البدایة والنهایة:307/7.
    14. تاریخ بغداد:186/13 و 7165/187، تاریخ دمشق:472/42.
    15. المستدرك علی الصحیحین:5929/518/3، الطبقات الكبری:485/3. لازم به ذكر است كه این مقبره هم اكنون به زیارتگاه مسلمانان تبدیل شده است. (م)
    16. وقعة صفّین:366.